خوانش نقوش کاشیهای ستارهای ایلخانی کاشان از منظر روابط بینامتنیت ژنت

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانش آموخته ی گروه پژوهش هنر، دانشکده ی هنر و معماری، دانشگاه مازندران.

10.22080/hpai.2024.4628

چکیده

هنر کاشی­کاری پس از رواج اسلام و به­خصوص در دورۀ سلجوقی و متعاقب آن در دورۀ ایلخانی توسعه دوچندانی یافت به گونه­ای که در دورۀ ایلخانی علاوه بر نمای خارجی، نمای داخلی نیز با کاشی­کاری تزیین شد و نام کاشی­کار و تاریخ ساخت بر روی آن ظاهر گردید. در این دوره سنت حاکم بر فرم کاشی­کاری، کاشی ستاره­ای بود و از مراکز تولید این نوع کاشی می­توان به کاشان، ساوه و سلطان­آباد اشاره کرد که در میان آن­ها کاشان به دلیل اینکه موطن اصلی کاشی­سازی ایران بود، از اهمیتی ویژه برخوردار است. این پژوهش در نظر دارد ضمن بررسی مضامین به­کاررفته در کاشی­ها و طبقه­بندی موضوعی آن­ها، به شناخت روابط بینامتنی در نقوش این کاشی­ها بپردازد و به این سؤال پاسخ دهد که نقوش تزیینی کاشی­های دورۀ ایلخانی دارای چه روابط بینامتنی با متون قبل از خود هستند؟ همچنین ضرورت مطالعۀ این آثار و پژوهش­های بیشتر با اتکا به رویکردها و نظریه­های جدید احساس می­شود. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است و تلاش شده که به خوانش مضامین کاشی­ها از منظر­ بینامتنیت بپردازد. در این پژوهش نقوش کاشی­های ستاره­ای شکل دورۀ ایلخانی کاشان برای موضوع مورد مطالعه قرار گرفتن با رویکرد بینامتنیت به مثابه یک متن در نظر گرفته شده است. این نقوش از یک طرف به مانند نشانه­های تصویری هستند و از طرف دیگر به خاطر ماهیت روایی خود متونی هستند که به نظر بافته از متون دیگرند. نظریه­پردازان حوزۀ بینامتنیت با ارائۀ تلقی جدید از متن معتقدند که هیچ متنی خودبسنده نیست و هر متن در آن واحد هم بینامتنی از متون پیشین و هم بینامتنی برای متون پسین خود است. در هر دوره­ای متفکران حوزۀ بینامتنیت تلقی مختلفی از آن داشته­اند، در این پژوهش به طور خاص از تعبیر بینامتنیت نزد «ژنت» استفاده شده است. نتیجۀ حاصل از پژوهش حاکی از آن است که نقوش کاشی­های ستاره­ای­شکل منطقه کاشان از منظر بینامتنیت ژنتی روابط بینامتنی از نوع صریح و ضمنی با متون پیش از خود دارند که از این امر در جهت نزدیکی هرچه بیشتر به مردم منطقه و کسب مشروعیت  همراه با تعامل با هویت فرهنگی زمانه خود بهره برده­اند.